اهداف برنامه


v\:* {behavior:url(#default#VML);} o\:* {behavior:url(#default#VML);} w\:* {behavior:url(#default#VML);} .shape {behavior:url(#default#VML);} Normal 0 false false false false EN-US X-NONE AR-SA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin-top:0in; mso-para-margin-right:0in; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0in; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-language:FA;} اهداف برنامه و هدفگذاری تنظيم اهداف كلي و جزئي در اصطلاح غير رسمي براي ايجاد شفافيت و اختصاصي بودن اجراي برنامه و ارزشيابي اثرات بعدي مي باشد. مرحله بعدي طراحي برنامه ، تهيه مدل منطقي است اهداف كلي و جزئي اصطلاحاتي هستند كه بطور وسيع در طراحي و ارزشيابي برنامه مورد استفاده قرار مي گيرند، بعبارتي ديگر هدف کلی (Goals) اصطلاحی است که به طور گسترده در برنامه ریزی و ارزشیابی برنامه ها استفاده می شود. هدف کلی وسيع هستند و شامل جملاتي در باره اثري كه بدست خواهد آمد بعبارتي ديگر هدف كلي يك حالت كلي و وسيع است كه دربرگيرنده جملاتي است كه منجر به بدست آمدن يك تاثير مي شود. بعبارتي ديگر هدف کلی یک حالت کلی و وسیع است که دربرگیرنده شرایطی است که منجر به بدست آمدن یک تاثیر (پیامد) می شود. اگر چه اهداف جزئي جملات مخصوص در باره پيامدهايي است كه نائل خواهد شد و اشاره به اصطلاحات قابل اندازه گيري دارد. بعبارتي ديگر اهداف جزئي بيان اختصاصي در مورد پيامدي كه بدست خواهد آمد و نحوه اندازه گيري آن مي باشد. كمك كننده هاي مالي از اصطلاح اهداف جزئي و كلي در روشهاي قطعي استفاده نمي كنند لذا طراحان برنامه و ارزيابي كنندگان بايد اختلاف را ادراك كنند. تفاوت قائل شدن بين اهداف جزئي و اهداف كلي، كليد ايجاد تشخيص مفهومي بين پيامدهاي كوتاه مدت و بلند مدت اثرات برنامه است. بعبارتي ديگر دانستن تفاوت بین اهداف کلی و جزئی یک فاکتور مهم در تفکیک مفهومی بین پیامدهای کوتاه مدت و بلند برنامه می باشد. هدف کلی و جزئی منتسب به آن از مدل منطقی و تئوری برنامه سرچشمه می گیرد. درگیر نمودن ذی نفعان و کارکنان برنامه در ایجاد اهداف کلی و جزئی برنامه می تواند در کسب حمایت آنان، ایجاد ایده های مناسب و رسیدن به یک جمع بندی نهایی در خصوص اینکه برنامه در آینده چگونه اجرا و ادامه یابد سودمند می باشد. با این حال فرایند رسیدن به اجماع و اتفاق نظر در خصوص اهداف جزئی اگر ذی نفعان برنامه علاقمندی های گسترده در خصوص دستیابی به پیامدهای بهداشتی مورد نظر داشته باشند، چالش انگیز می باشد.  بعلاوه برنامه ریزان باید بر دشواریهای برنامه ریزی نحوه آماده سازی طرح برنامه، و چالشهای احتمالی در درگیر نمودن به موقع ذی نفعان غلبه نمایند.  تلاشهای فداکارانه برای تعیین اهداف کلی و جزئی و در نهایت تعیین استانداردهای ارزشیابی به منظور ارزیابی موفقیت برنامه باید انجام گیرد. هدف کلی (Goals هدف کلی اغلب بیان کلی از پیامد بهداشتی یا وضعیت سلامتی مخاطبین مورد نظر برنامه می باشد و معمولا بصورت بلند مدت تعریف می شود، مثلا 5 سال. هدف کلی اغلب با روشهای کمی قابل اندازه گیری نمی باشد. اما در عوض برای ارزیابی و پیش بینی اهداف و پیامدهای برنامه بعنوان مرجع کاربرد دارد.  اغلب برنامه ها دارای یک هدف کلی می باشند اما با این وجود برنامه های وسیع با ابعاد مختلف می توانند بیش از یک هدف کلی داشته باشند. یک هدف کلی خوب در طراحی یک برنامه استراتژیک در تمام سطوح ملی ، منطقه ای و محلی کمک کننده می باشد. اینکه تا چه حد هدف کلی با برنامه استراتژیک و یا برنامه سازمانی منطبق می باشد بر اولویت بندی برنامه و جلب حمایت  و تایید برنامه تاثیر گذار می باشد. در برنامه های بهداشتی که توسط واحدها و آژانسهای محلی ایجاد می گردند اندازه برنامه می تواند در تقویت بین برنامه ها و برنامه های مکمل نقش اساسی داشته باشند. فریدمن و راتمن یاداوری می کنند که استفاده از اهداف کلی در ارزشیابی منجر به ایجاد تناقض می گردند. هدف کلی به صورت ضمنی و یا به صراحت تجسم ارزش می باشند. تناقض زمانی افزایش می یابد که اهداف کلی به عنوان راهنمای یک ارزشیابی استفاده می شوند زیرا ارزشیابی خود حاوی همان ارزشهاست. البته این ذاتا چیز منفی نیست اما اینکه چه کسی در ایجاد و تصدیق برنامه درگیر است، بسیار مهم می باشد. کانون اهداف (foci of objectives)  تهيه اهداف جزئي با داشتن مفهوم واضح در باره اينكه آيا اهداف جزئي مربوط است به فرايند تئوري برنامه يا تئوري اثر شروع مي شود. بعبارتي ديگر طراحی اهداف جزئی با شفافیت مفهومی در خصوص اینکه هدف طراحی شده مربوط به تئوری فرایند است یا تئوری برنامه مرتبط است.  اين بخش فرق بين اهداف جزئي فرايند و تئوري را كاوش مي كند. بعبارتي ديگر در حقیقت تفاوت بین اهداف تئوری فرایند و تئوری اثر را در ابتدا مشخص نمود.  قدم بعدي شناسايي و انتخاب شاخص براي اهداف جزئي مي باشد. بعبارتي ديگر سپس در مرحله بعدی شناسایی و انتخاب نشانگرهای مناسب برای اهداف صورت می گیرد.  اين قسمت به نتيجه مي رسد با يك مرور ويژگيهايي كه اهداف كلي  و اهداف جزئي خوب تهيه شده را از هم متمايز مي سازد بعبارتي ديگر این بخش با مروری بر ویژگیها و خصوصیات اهداف کلی و جزئی انجام می گیرد.  يك فرمت آسان كه در بياد آوردن قسمتهاي اهداف جزئي كمك مي كند اين است: چه موقع، چه كسي، چه چيزي را به دست خواهد آورد، به چه ميزان بعبارتي ديگر فرمت مناسب برای طراحی اهداف جزئی مناسب باید این موارد را در بر بگیرد: زمان دستیابی، فرد کسب کننده ( چه کسی)، چه چیزی و به چه مقدار.  براي مثال يك هدف جزئي ممكن است در پروژه نوآوري پيشگيري از حاملگي در نوجوانان ، "برنامه ميزان حاملگي را در بين شركت كنندگان در برنامه در مقايسه با دختراني كه شركت نكرده اند 20% كاهش خواهد داد". بعبارتي ديگر به عنوان مثال یکی از اهداف برنامه پیشگیری از حاملگی در دختران نوجوان کاهش میزان حاملگی در بین شرکت کنندگان در سال 2010 ، به میزان 20 درصد در مقایسه با دخترانی که در برنامه شرکت ننموده اند باشد.   بخش "چه مقدار" هدف جزئي يا اندازه هدف معيار قابل سنجش است كه يك هدف جزئي را از هدف كلي متمايز مي سازد. بعبارتي ديگر بخش " چه مقدار" قسمت قابل اندازه گیری  می باشد و باعث تفکیک اهداف کلی و جزئی می گردد. جمله " درصد حاملگی در نوجوانان دختر شرکت کننده در برنامه در سال 2010 کاهش خواهد یافت" یک هدف کلی است نه هدف جزئی.  یک هدف کلی ممکن است اهداف جزئی متعددی داشته باشد که نشان دهنده این امر می باشد که دقیقا چه چیزی قرار است بدست آید. بنابراین میزان و ارزش مورد هدف بدین صورت بیان می گردد: درصد حاملگی در بین دخترانی که در برنامه شرکت کرده اند در سال 2010 ، 8 درصد خواهد بود.  این 8 درصد کاهش را نشان می دهد و قابل اندازه گیری است. لازم است چارچوب زمانی استفاده شده در اهداف جزئی برنامه کوتاه مدت بوده و در زمان انجام برنامه باشد.  برای خدمات و مراقبتهای مستقیم و قادر کننده اهداف جزئی معمولا به صورت یک و دو ساله در نظر گرفته می شوند. این زمان در خدمات عمومی و غیر مستقیم برعکس بوده و در بازه های زمانی 5 و یا 10 ساله طراحی می گردد. sustaining پشتيبانى کننده ،نگهدارنده ،نگهداشتن‌، متحمل‌ شدن‌، تحمل‌ كردن‌، تقويت‌ كردن‌، حمايت‌كردن‌ از اهداف فرایندی (process objectives) تئوری فرایند جزئی از تئوری برنامه می باشد و چارچوبی را برای تعیین اهداف اختصاصی فرایند مشخص می نماید.  به دلیل اینکه تئوری فرایند چگونگی طراحی و اجرای برنامه را توضیح می دهد لذا اهداف جزئی فرایند بر فعالیتهای کارکنان برنامه در اجرا و پشتيبانى برنامه بهداشتي متمرکز می باشند.  بنابراین فرمت نوشتن اهداف فرایندی بدین صورت می باشد: کارکنان در چه زمانی ، كدام يك از كاركنان چه چیزی را و به چه میزان انجام دهند. اهداف فرایندی بیشتر بر فعالیتهای کارکنان برنامه تمرکز دارند تا میزان منافع و سودی که برنامه برای شرکت کنندگان خواهد داشت.  برنامه سازمانی و برنامه استفاده از خدمات یک دیدگاهی را در خصوص اینکه چه چیزی باید در هر هدف جزئي فرايند، مخصوصا بخش "انجام چه چیزی" پوشش داده شود را فراهم نماید. بخش " چه اندازه" باید براساس تجربیات گذشته و توانایی کارکنان برنامه و مقدار کاری که در زمان بندی ارائه شده باید انجام شود، تعیین می گردد. Identified شناسايي اهداف جزئی برای شناسايي(سنجش) ظرفيت زیرساختها ،  همانند مدارك پرسنلي، بکار برده مي شود.  اهداف جزئی ظرفیتی بعنوان اهداف جزئي در برنامه ریزی سازمانی بيشترين کاربرد را دارند.  بنابراین یک هدف جزئي فرایندی ( ظرفیتی) باید بدین صورت نوشته شود: "در طی 6 ماه، 100 درصد کارکنان برنامه در برنامه های آموزشی براساس مدلهای آموزش بهداشتی که در برنامه پیشگیری از حاملگی در نوجوان شرکت خواهند نمود".   شکل - استفاده از اجزای تئوری برنامه به عنوان پایه ای برای برای نوشتن اهداف جزئی ********* Impact: influence, effect; colliding of two bodies; touch برخورد کردن ،برخورد،اصابت گلوله ،بهم فشردن ،پيچيدن ،زير فشار قرار دادن ،با شدت ادا کردن ،با شدت اصابت کردن ،ضربت ،فشار،تماس ،اصابت ،اثر شديد،ضربه بهم فشردن ، پيچيدن ، زير فشار قرار دادن ، با شدت ادا کردن ، با شدت اصابت کردن ، ضربت ، فشار ، تماس ، اصابت ، اثر شديد ، ضربه ، برخورد ، اثر outcome عاقبت ،برامد،پى امد،حاصل ،نتيجه Input ورودي ،داده ها اطلاعات ورودي، درونداد،توان اوليه ،توان ورودى ورودى ،در رونده ،درداده ،انرژى وارده به دستگاه ،قدرت ورودى ،داده ها،درون گذاشت ،پول بميان نهاده ،خرج ،نيروى مصرف شده Evaluation of outcome and process 1.   Peter W. Chommie, Ph.D., Associate Professor and 2.   Joe Hudson, Ph.D., Associate Professor + Author Affiliations 1.    School of Social Work, University of Minnesota, Minneapolis, Minnesota 2.    School of Social Work, University of Minnesota, Duluth, Minnesota Abstract Evaluating program outcome provides the verification that planners and policy-makers need to decide a program's future. Evaluating program process leads to the discovery of facts that explain outcomes, make goals specific, and improve delivery of services. نتیجه result, outcome, conclusion, consequence, effect, success حاصل result, outcome, resultant, product, yield, harvest عاقبت sequel, end, outcome, finale, consequence, conclusion بر امد consequence, issue, outcome, result, expense, expenditure پی امد consequence, issue, result, outcome impacts اثرات *********** Effect objectives اهداف اثر Effect objectives focus on the participants and the benefits they will experience as a result of receiving the program interventions. اهداف اثر بر روی شرکت کنندگان تمرکز و منافع آنها را به عنوان یک نتیجه از دریافت مداخلات برنامه ، تجربه می کنند. Following the formula for writing objectives, effect objectives would state, "by when , how many of which program participants will experience what type of health benefit or state and to what type of health benefit or state and to what extent. پس از فرمول برای نوشتن اهداف، اهداف اثر دولت، "در زمانی که، چگونه بسیاری از شرکت کنندگان در برنامه را تجربه خواهید کرد که چه نوع از دولت یا نفع سلامت و به چه نوع از دولت یا نفع سلامت و تا چه حد است." The effect theory – most notably, the intervention, casual, and Impact objectives, remembering that impacts are more appropriately called goals. تئوری اثر - که مهمترین آنها، از مداخله، اهداف، گاه به گاه، و تاثیر یادآوری است که تاثیرات مناسب به نام اهداف. In the most program literature, all three types of objectives are referred to as outcome objectives. در متون برنامه، سه نوع از اهداف به عنوان اهداف نتیجه نامیده می شود. The purpose of distinguishing among the three types is to ensure that, during the planning process, connections between the planned interventions and heath changes are made explicit. هدف از تشخیص در میان سه نوع است تا اطمینان حاصل شود که در طول فرایند برنامه ریزی، ارتباط بین مداخله های برنامه ریزی شده و تغییرات هیت صریح و روشن است. Being explicit at this phase of the planning will facilitate subsequent development of the evaluation, particularly with regard to which changes, benefits, or health outcomes should be measured. صریح و روشن در این مرحله از برنامه ریزی توسعه پس از آن ارزیابی، تسهیل، به خصوص با توجه به تغییرات، منافع، و یا سلامت باید اندازه گیری است. Because funding agencies generally require objectives dealing with effects, intervention objectives can be included with outcome and impact objectives. از آنجا که سازمان های کمک های مالی به طور کلی نیاز به اهداف برخورد با اثرات، اهداف مداخله را می توان با نتیجه و تاثیر اهداف گنجانده شده است. The format for writing good objectives can be used to write objectives in terms of increasing or reducing the level of a certain outcome compaired to some benchmark level. قالب برای نوشتن اهداف خوب را می توان مورد استفاده قرار گیرد برای نوشتن اهداف به لحاظ افزایش یا کاهش سطح در مقایسه با یک نتیجه خاص به برخی از سطح معیار. The earlier example, "by 2010, the j-APP program will reduce the rate of pregnancy among program participants by 20% compared to girls not participating." مثال قبل، در سال 2010، برنامه J-APP میزان بارداری در میان شرکت کنندگان در برنامه 20 درصد در مقایسه با دختران شرکت کننده نه را کاهش می دهد. " Uses nonparticipants as the comparison – that is, the benchmark. از غیر شرکت کنندگان به عنوان مقایسه - که شده است، معیار است. Another approach to writin an outcome objective is to have the "by how much"parameters reflect a preferred level of achievement or a taret value that the program seeks to achieve. یکی دیگر از روش نوشته شده هدف نتیجه است به "چقدر" پارامترهای منعکس کننده سطح مورد نظر از موفقیت یا یک مقدار هدف که این برنامه به دنبال دستیابی داشته باشند. An objective written in this way might state, "during 2010, participants enrolled in the j-APP program will have a pregnancy rate of 8%." هدف نوشته شده است در این راه ممکن است کشور "، در سال 2010، شرکت کنندگان ثبت نام در برنامه J-APP نرخ بارداری از 8 درصد داشته باشد." Regardless of how the "by how much" parameter is stated, the objectives need to reference a time frame, the proram participants to be affected, a heath outcome related to the program interventions, and  quantifiable target value for that health outcome. صرف نظر از این که چگونه "چقدر" پارامتر آمده است، اهداف نیاز به یک چارچوب زمانی، شرکت کنندگان در برنامه به تحت تاثیر قرار بگیرند، یک نتیجه هیت مربوط به مداخلات برنامه، و ارزش هدف سنجش برای نتیجه بهداشتی که مرجع. Clearly stated objectives that include these components serve as clear guideposts in designing the evaluation of program effect. به روشنی بیان اهداف که شامل این اجزاء در خدمت راهنمایانی که به عنوان روشن در طراحی ارزیابی اثر برنامه.   Objective and Indicators   در نظر گرفتن شاخص ها یک جنبه از توسعه اهداف می باشد. مانند بسیاری از اصطلاحات که دیگر در program planning and evaluation وجود دارد، indicators کاربرد و تعاریف زیادی دارد. می تواند به بخشی از هدف برگردد، متغیریهای مورد استفاده برای اندازه گیری، و یا به معیار عملکرد برای تعیین شکست و یا موفقیت یک برنامه تعریف شود. هیچ راه سادی برای تشخیص آن وجود ندارد. با این وجود، اهمیت دارد که آگاه باشید که نتایج ارزشیابی درمورد ‘‘be how much’’ نه تنها می تواند تحت تاثیر واقعی برنامه باشد بلکه می تواند تحت تاثیر حساسیت شاخص انتخاب شده باشد. به عنوان مثال اگر هدف بهبود عملکرد شناختی باشد ممکن است نتایج مربوط به پرسشنامه های مانند " Bayley Scales of infant development " یا Denver developmental screening test و یا گزارش والدین از عملکرد شناختی باشد. از آنجا که مقیاس های استاندارد حساس تر و خاص تر از گزارش والدین هستند می توانند تغییرات کوچک را درست تشخیص دهند. انتخاب و یا حداقل در نظر گرفتن شاخص ها در زمان توسعه اهداف، به برنامه ریزان و ناظران مقدار تغییر مناسب برای هدف را با توجه به شاخص انتخاب شده  پیش بینی کند. برای پوشش کامل برنامه در سطح جمعیت، مناسبتر است که به تعیین شاخص در مدت معیار فکر شود. به عنوان مثال استاندارد ملی وزن کودک سالم به هنگام تولد، می تواند در نوزدان به هنگام تولد، نوزادان و برنامه تغذیه کودکان مورد استفاده قرار گیرد. اکثر برنامه های بهداشتی به یک یا چند حوزه بهداشت و سلامت توجه می کند. معمولا این حوزه ها شامل: فیزیکی، روانی، شناختی، رفتاری، آگاهی، اجتماعی و مالی می شود. برای هر یک از این حوزه های بهداشت، متغیرهای (شاخص های) مخصوصی برای اندازه گیری اثر برنامه مورد استفاده قرار می گیرد.                      جدول (2-7) لیست برخی از شاخص های سلامت آورده شده است. توسعه دهندگان برنامه های سلامت نیازمند استفاده از آن دسته از شاخص های که دامنه خاصی از برنامه را مورد هدف قرار می دهد می باشند. Example of Indicators (variables) to measure objective Outcome Domain General measure  : آمادگی جسمانی قلبی و عروقی، وزن، تشخیص های دندانپزشکی، تشخیص بیماری های حاد و مزمن Standard measure: normal range on laboratory tests. ICD-10, DMS-IV Physical Health General measure  : انگیزش، ارزش ها، نگرش، احساسات Standard measure: CES-D, Edinburgh Postnatal Depression Scale Mental Health General measure  : تصمیم گیری، قضاوت، توانائی حل مساله، توسعه و اختلال شناختی Standard measure: Bayley Scales of Infant Development, IQ testes Cognitive Processes General measure  : استعمال سیگار، ورزش، پرخاشگری، استفاده از کمربند ایمنی، رفتار خرید مواد غذائی Behaviour General measure  : مهارت، توانائی، عملکرد، آموزش دیگران Knowledge General measure  : وضعیت تاهل، شبکه اجتماعی، Standard measure: Norbeck social support questioner Social Health General measure  : درآمد، وضعیت بیمه، وضعیت کار، سطح تحصیلات Standard measure: Hollingshead Index, Dissimilarity Index Recourse   بر اساس معیارهای مختلفی می توان شاخص را (در یک برنامه) مشخص کرد. اولین و مهمترین معیار برای تعیین شاخص ها، نیازمندی و یا وابستگی به سازمان تامین کننده بودجه می باشد. (مثال برای دفتر سلامت مادر و کودک...) یکی دیگر از معیارهای انتخاب شاخص، داده های شاخص باید جمع آوری ساده برای تجزیه و تحلیل باشد. شاخص ها نیز باید همانند متغیرها به صورت علمی قابل دفاع باشند، از این رو از پرسشنامه ها و ابزار استاندارد استفاده شود. شاخص ها باید مربوط به کاربران (از جمله مدیران برنامه و ذینفعان) باشد. در نهایت شاخص ها باید نسبتا راحت و آسان قابل تجزیه و تحلیل باشند؛ به همین دلیل در مدیریت برنامه بر شاخص های که تجزیه و تحلیل آن مشکل است تکیه نمی شود.   Page 218-228     Good goals and objectives Obviously, good goals and objectives are both meaningful… بدیهی است که اهداف کلی و اختصاصی خوب بطور قابل توجهی مفید هستند.  قطعا اهداق اختصاصی باید بطور مجزا و تفکیک شده به اثر و یا فرآیند برنامه مرتبط باشند. و نیز اهداف اختصاصی فرآیند و اثر باید با برنامه خاص سلامتی ای که طراحی شده است هم خوانی داشته باشند. بنابراین برنامه ریزان تشویق به انطباق اهداف اختصاصی خود با برنامه های مشابه می شوند، و البته این با سرقت ادبی متمایز است. هر هدف اختصاصی می بایست تنها یک ایده را پوشش دهد و بنابراین هر ایده تنها می تواند به یک مقیاس مرتبط باشد.  در حالت ایده آل اهداف اختصاصی برای تک تک دست اندرکاران در هنگام مطالعه آنها قابل درک خواهند بود. اهداف کلی و اختصاصی معمولا به گونه ای نگاشته می شوند که جهتی را نشان می دهند مانند افزایش ویا  کاهش... . استفاده از این سبک نوشتن و جهت دهی در اهداف اختصاصی می تواند در عین حال گیج کننده باشد. برای مثال:  " بهبود نتایج تولد" بعنوان یک هدف کلی می تواند بطور همزمان در بر گیرنده کاهش میزان ناهنجاریهای مادرزادی و افزایش وزن هنگام تولد باشد. این موضوع در مورد اهداف اختصاصی بیشتر قابل توجه است زیرا اندازه اثر مورد توجه  بر مبنای داده های زمینه ای از دقت بیشتری برخوردار است. تا حد امکان اهداف اختصاصی و کلی باید به گونه ای نوشته شوند که بازتاب دهنده وضعیت و یا میزان نهایی سلامت مدنظر باشند؛ نه تغییر لازم برای رسیدن به آن. موضوع مهم دیگر توانایی تصور این موضوع است که بدون برنامه، هرآنچه که در اهداف اختصاصی مدنظر است اتفاق نخواهد افتاد. این تصویر راهی برای بررسی مجدد این موضوع را می دهد که آیا برنامه بطور مستقیم بر آیتمهایی که اهداف اختصاصی مدنظر دارند تاکید دارد؟ اهداف اختصاصی و کلی  برنامه هردو باید مورد بازنگری قرار گیرند تا همخوانی آنها با نیازها، مشکلات و داشته های مشخص شده از طریق نیاز سنجی سلامت جامعه همسو و همخوان باشد. گرچه این فصل از کتاب به بحث درباره توسعه اهداف کلی و اختصاصی که از مدل منطقی و نظریه برنامه مشتق شده است می پردازد؛ اما در واقع بحث در رابطه با گسترش اهداف اختصاصی ممکن است برنامه ریزان و درست اندرکاران برنامه را به سوی اصلاح مدل منطقی یا تیوری برنامه سوق دهد. همچنین فرایند انتخاب شاخصها برای اهداف اختصاصی خود می تواند منجر به تغییر اهداف اختصاصی گردد. این موضوع را باید به فال نیک گرفت چراکه منجر به قویتر و ساده تر شدن برنامه های بهداشتی در حین انجام برنامه  می گردد؛ بجای اینکه پس از اجرا این اتفاق بیافتد. دیر یا زود باید در مورد SMART راجع به اهداف اختصاصی سخن به میان بیاید. SMART  اشاره به پنج موضوع در رابطه با یک هدف اختصاصی خوب دارد که شامل: خاص بودن، قابل اندازه گیری بودن، قابل دستیابی بودن، واقعگرایانه بودن و زمان بندی شده بودن می باشند. خاص بودن به این معنا که هدف دقیقا مشخص کند که چه چیزی باید بدست آید؟ قابل اندازه گیری بودن به این موضوع اشاره دارد که چه شاخ و معیاری نشان خواهد داد که به هدف دست یافته ایم. قابل دستیابی بودن به این معنا که آنچه که بعنوان هدف مشخص می کنیم در دنیای واقعی قابل دست یابی باشد.  واقع گرایانه بودن اشاره به این موضوع دارد که اگر منابع و وضعیت را در نظر بگیریم آیا هدف اختصاصی مد نظر ما قابل دستیابی خواهد بود؟  زمان هم به قالب زمانی برای دستیابی به هدف اشاره دارد. برای تهیه اهداف اختصاصی خوب در برنامه، در نظر داشتن SMART می تواند کمک کننده باشد.   Using data to set target values استفاده از داده ها برای تعیین مقادیر هدف: هر یک از اهداف اختصاصی، چه اهداف تئوری فرایند و چه تئوری اثر دارای بخشی بعنوان " به چه میزان"  به ازای هر " چه چیزی" هستند. بخش حیاتی برای گسترش یک هدف اختصاصی  معنادار، انتخاب میزان عددی برای بخش " به چه میزان" آن هدف می باشد. در مورد اهداف اختصاصی تئوری فرایند، روند ایجاد مقادیر هدف برای  پاسخ به " به چه میزان" ، به معنای استفاده از داده های حاصل از ارزیابی های سازمانی است. استانداردها و یا اهداف کشوری همیشه برای استفاده بعنوان راهنما در دسترس نیستند. با این وجود استانداردهای حرفه ای می توانند مورد استفاده قرار بگیرند، علی الخصوص برای استفاده در اهداف برنامه ریزی سازمانی. بعنوان مثال : استانداردهای قانونی و حرفه ای که بعنوان حداقلهایی برای پرسنل طرح شده اند. این استانداردها می توانند بعنوان نقطه شروع  برای هدفگذاری مد نظر قرار بگیرند.   برای اهداف اختصاصی مربوط به اثر، روند تعیین هدف بر مبنای تئوری اثر است. فرض بر این است که تا زمانیکه اهداف شامل تئوری برنامه و سطحی از تلاشهای برنامه ریزی شده باشند، اهداف قابل دستیابی هستند. این که چه چیزی قابل دستیابی است قطعا تحت تاثیر عوامل درونی و بیرونی برنامه قرار می گیرد. داشتن اندازه مقادیر هدف منطقی بطور مستقیم بر اندازه پیش بینی از موفقیت یک برنامه  بخصوص در مورد نتایج کوتاه مدت و بلند مدت آن تاثیر گذار است. در نتیجه اندازه گیری موفقیت نیر باید از نظر علمی معتبر باشد. در هنگام طراحی اهداف اختصاصی و مسایل مرتبط با آن، طراحان و ارزشیابان باید بر سر یک استراتژی قابل قبول برای تئوری برنامه و عوامل خارجی، و همچنین برای درگیر کردن دست اندرکاران در مراحل کار به توافق برسند. *** چهار چوب تصمیم گیری برای تنظیم ارزشهای هدف اولین و مهمترین اصل برای ایجاد یک استراتژ ی تنظیم هدف، تصمیم گیری برای آن است که چگونه موفقیت برنامه تعریف خواهد شد. که این تصمیم گیری بهتر است قبل از تنظیم ارزشها هدف گرفته شود. موفقیت برنامه میتواند به عنوان رسیدن به هدف و یا ایجاد روندهای پر معنی برای رسیدن به هدف تعریف شود. اگر موفقیت برنامه در رسیدن و دستیابی به اهداف باشد، لذا اهداف بایستی با احتیاط بیشتری نسبت به زمانی که موفقیت برنامه تاکید کمتری بر دستیابی به اهداف دارند، تنظیم گردند. اگر برنامه ریزان و مجریان برنامه تمایل به ادعای موفقیت در برنامه را داشته باشند، حتی زمانی که ارزش هدفی بدست نیامده است بایستی علاوه بر تنظیم ارزش هدف، کیفیت پروسه و روند هدفمند برنامه را نیز مشخص کنند. با اینکه تعریف ارائه شده از موفقیت برنامه قابل قبول است، اما تعریفی که در ارزشیابی برنامه اخیراً بکار گرفته شده نیازمند این است که علاوه بر موارد فوق، برای تمامی بخش های مربوط به سطوح برنامه ریزی واضح و روشن باشد. شیوه ای که موفقیت برنامه بر اساس آن تعریف می شود، بر اینکه آیا اهدافی که انتخاب شدند در درجه اول بر اساس ارزشهای شاخص های اصلی یا گذشته بوده اند و یا تاکید بیشتری بر ارزش اهداف بلند مدت برنامه داشتند، تاثیر گذار است. تفاوت در این چشم انداز می تواند تاثیر بدی بر ارزش نهایی هدف داشته باشد. اهدافی که به گذشته یا ارزشهای اساسی بر می گردد عموماً یک رویکرد محتاطانه دارند، زیرا ارزشهای هدف گرایش دارد در سطحی تنظیم شود که یک بهبود نسبی را در نتایج نشان دهند و قابل اندازه گیری باشند. به عبارت دیگر انتظاری است کوچک برای اثر بخشی برنامه. متقابلاً در نظر گرفتن اهداف به عنوان اهداف بلند مدت رویکردی جسورانه است که اغلب در target value  خودش را نشان می دهد و تقریباً دستیابی به آنها دشوارتر خواهد بود. اما این رویکرد می تواند مدیران برنامه را به چالش بکشاند که به طور مستمر نحوه اجرای برنامه را بازنگری کنن و تغییرات لازم را اعمال نمایند. هر دو رویکرد مناسب هستند و نیاز هست که یک تصمیم گیری در خوص اینکه کدام رویکرد برای برنامه ای که در حال اجراست مناسب تر است گرفته شود. موفقیت برنامه و نتایج حاصل از آن با توجه به اهمیت نسبی ارزش شاخص های گذشته، حال و آینده قابل دستیابی است. برنامه ریزان می توانند یک متودولوژی خاص را برای ادغام ارزش شاخص ها در اهداف طراحی کنند. بعضی مواقع تنها ارزشهای داده های موجود در تنظیم یک هدف بکار می روند. گاهی نیز ترکیبی از ارزشهای موجود و روندها در نظر گرفته می شوند و گاهی دیگر ارزشهای موجود، روند داده ها و یک استاندارد ملی یا محلی همه باهم در فرایند تنطیم هدف ترکیب می شوند. مثلاً اگر اطلاعاتی که در حال حاضر، در طول زمان جمع آوری شده و هدفی که به خوبی تعیین شده و استاندارد ملی برای تعیین کردن اهداف بلند مدت وجود داشته باشد، ممکن است تنظیم یک هدفی که هم بر اساس روند باشد و هم بر اساس فاصله بین نتایج استاندارد و نتایج مطلوب، مهم به نظر برسد. جدول 7 ماتریسی را نشان می دهد که بیانگر ترکیبی از الگوها در طول زمان و روابط در اهداف بلند مدت است. یک target value متفاوت ممکن است بر اساس اینکه کدام خانه از جدول با منافع نتایج مرتبط است، انتخاب گردد. در برنامه ای که برای گروه هدفی که شرایط بدی را تجربه می کنند و ارزش شاخص آن دور از هدف بلند مدت است در حال اجراست، ارزش هدف ممکن است با احتیاط بیشتری نسبت به برنامه ای که تدریجاً روند بهبود را تجربه می کند و شاخص موجود نسبتاً نزدیک به ارزش هدف بلند مدت است تعیین می گردد. مولفه دیگری که تصمیم گیرنده درخصوص تنظیم هدف است،  این است که کدام نوع و کدام منبع از داده ها بکار خواهد رفت. گستره وسیع و متنوعی از منابع داده ها اغلب در دسترس و مناسب اند برای ارزیابی برنامه های سلامتی و اندازه گیری اهداف.  در حالت ایده آل، منابع اطلاعاتی متعدد بکار خواهد رفت در تنطیم ارزش هدف، زیرا هر منبع، اطلاعات متفاوت اندکی را در فرایند تنظیم هدف مدر اختیار ما قرار می دهد.  برای مثال: یک منبع از داده ها ممکن است شامل گزارشهای پلیس در خصوص استفاده از اسلحه باشد و منبع دیگری ممکن است تشخیصات پزشکی باشد از جراحات تیراندازی در مراکز اورژانس. آمار ارائه شده توسط هر کدام از این منابع ممکن است مشابه و یا متفاوت باشد. دسترسی داشتن به هر دو مرکز اطلاعات مفید خواهد بود در تنظیم هدف منطقی برای میزان خشونت در استفاده عمدی از اسلحه در layetteevill. هم تعداد منابع موجود و هم در دسترس بودن اطلاعات در این منابع مراحل تعیین هدف را تحت تاثیر قرار می دهند. جدول 7-7 نشان دهنده این تاثیر می باشد. بطور مثال اگر تعداد زیاد ی از منابع در دسترس باشند و اطلاعات آنها هم مورد یک توافق معقول باشد، بعلت این که این داده ها نمایانگر میزانهای موجود هستند تاثیر مستقیم بر میزانهای ما در اهداف می گذارند. در این گونه موارد میزانهای مد نظر در اهداف با استفاده از هر یک از منابع یکسان خواهند بود. اما اگر منابع زیادی موجود باشند و با یکدیگر همخوانی نداشته باشند در اینجا تصمیم گیری باید بر مبنای این باشد که کدام منبع اولویت بالاتری دارد و یا ترکیبی از کدام منابع استفاده خواهند شد.  این تصمیم بر مبنای قوت و ضعف منابع اتخاذ خواهد شد، این قوت بر مبنای میزان حجم نمونه، کامل بودن اطلاعات و سایر موارد مرتبط با کیفیت داده ها. هدف بر این است که در ادغام داده های مختلف نهایتا به یک میزان هدف برسیم. انتخاب در منابع اطلاعاتی همچنین نیازمند در نظر گرفتن جامعه هدف و یا مخاطبان نیز هست. برای مثال اگر یک هدف برای اثر بر دامنه ای کامل از جمعیت با هدف بهبود وضعیت تولدها طراحی شده باشد، منبع اطلاعاتی ای به آن کمک خواهد کرد که از داده های ثبت شده جمعیتی باشد. برعکس در یک برنامه در سطح کوچک تر جمعتی بعنوان مثال برای کاهش میزان بارداری در بزرگسالان، داده های مورد نیاز از منابعی همچون داده های ثبت شده پزشکی و یا پرسشنامه هایی که توسط افراد شرکت کننده تکمیل می شود می تواند کافی و مناسب باشد. منابع داده ها برای تعیین اهداف لزوما برابر با منابعی نیست که برای ارزشیابی برنامه و یا نیازسنجی اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرند. انتخاب منبع در هرکدام از موارد ذکر شده باید بر مبنای هدف ما از استفاده ای که از داده ها خواهیم کرد باشد. همچنین اگر منابع متعددی مورد استفاده قرار بگیرند محققان و ارزشیابان برنامه باید به اتفاق نظر برسند که این منابع متعدد همخوانی اطلاعات دارند. موضوع دیگری که در فرایند اتخاذ تصمیم مهم است در نظر گرفتن نابرابریها در جمعیت هدف می باشد. در زمان نیاز سنجی باید این نابرابریهای مشاهده شوند.  اگر نابرابریها بر اساس قومیت و مذهب و یا منطقه جغرافیایی باشند، انتخاب اطلاعات ما نیز باید بر همین مبنا باشد. زمانی که داده های موجود از این نظر طبقه بندی نشده اند، شاخصها به سادگی می توانند با نشان دادن میانگین جمعیت این نابرابریها را مخفی نگاه دارند. بعنوان مثال داده های طبقه بندی نشده از میزان بارداری در کشوری شاید نشانگر یک میزان استاندارد باشد در حالی که اگر این داده ها را طبقه بندی کنیم خواهیم دید که در مناطقی میزانها کاملا دور از استاندارد می باشند. البته میزانهای هدف لزوما بر مبنای داده های طبقه بندی شده انتخاب نخواهند شد، اما ارزشیابان برنامه باید به درستی و دقت داده های طبقه بندی شده را در پیش فرضهای خود در نظر داشته باشند. بر اساس تئوری برنامه، عوامل پیش نیازیا عوامل میانجی می توانند شامل موارد قابل طبقه بندی باشند. کماکان با مثالی از بارداری در بزرگسالان به بسط موضوع می پردازیم: یک عامل زمینه ای مانند پیشرفت شناختی و یا سطح درآمدی خانواده و یا عامل میانجی ای مانند آموزش جنسی در مدرسه، می توانند متغیرهایی قابل طبقه بندی باشند. همیشه داده ها را آن طور که ارزشیابان می خواهند نمی توان طبقه بندی کرد. داده های موجود مورد نظر ممکن است متغیرهای قابل طبقه بندی نباشند. برای مثال داده های بدست آمده از مراکز اورژانس کمتر ممکن است اطلاعاتی در زمینه میزان سواد اشخاص بستری را بدهد و یا داده های پلیس در زمینه صدمات ممکن است شدت صدمات را گزارش ندهد. طبقه بندی اطلاعاتی که شامل گروهبندی افراد معدودی باشد نیز می تواند اشکالاتی در زمینه مسایل آماری و پیش بینی های ما ایجاد نماید. یکی از راهکارها برای گذر از این مشکل این است که در صورت امکان تعداد طبقه بندی ها را با ادغام مناطق جغرافیایی و یا مشخصات دموگرافیک کمتر نماییم.بعنوان مثال زمانی که طبقه بندی افراد بر اساس سن ممکن است، طبقه های گسترده می تواند اططمینان بخش این موضوع باشد که به تعداد کافی در هریک از گروهها افرادی وجود دارند. این مشکل در طبقه بندی معمولا درکار در مناطق روستایی و یا کار با افرادی با مشکلات بهداشتی خاص و نادر رخ می دهد یک روش برای سازماندهی صریح و مستندسازی فرایند تعیین اهداف، استفاده از عبارات منطقی است. این عبارات که می توانند بعنوان فرایند تصمیم گیری نوشته شوند آشکارا راهی برای صریح برای متمرکز ماندن بر مباحث هستند. عبارات منطقی بصورت : "اگر، سپس " و یا " در غیر این صورت، اگر پس از آن" نوشته می شوند. برای مثال تفکر درباره چگونگی بکارگیری منابع اطلاعات مختلف، یک عبارت منطقی برای خشونت با سلاح می تواند بصورت زیر باشد: اگر داده های مرکز اورژانس و پلیس مطابق نبود، آنگاه  یک منبع یا سایر منابع دیگر در روند تعیین اهداف مورد استفاده قرار خواهند گرفت. در برای بکارگیری انواع مختلف داده ها در رابطه با خشونت های با اسلحه، یک عبارت منطقی به صورت زیر می تواند باشد: اگر  روند داده ها در مورد خشونت های مسلحانه نشانگر پیشرفت صریح باشد، اما وضعیت موجود تا هدف بلند مدت بسیار فاصله داشته باشد؛ آنگاه مقدار هدف به گونه ای تنظیم می شود که بازتاب دهنده افزایش در این میزان باشد. با این حال، اگر  روند خشونتهای مسلحانه نشاندهنده افزایش باشد، اما وضعیت فعلی نزدیک به هدف بند مدت باشد، آنگاه مقدار هدف باید طوری تنظیم شود تا نشان دهنده ادامه وضعیت موجود پیشرفت باشد. دسته هایی از این عبارات می تواند بصورت پیش نویس برای هر یک از تصمیمات تهیه شود؛ برای مثال برای داده های موجود، انواع داده ها، نابرابریهای موجود یا مورد انتظار و در دسترس بودن منابع. این عبارات باید از با تلاقی داده های حاصل از نیاز سنجی اجتماعی و نظرات ذی نفعان بدست آید. با وجود اینکه برخی از تصمیمات تنظیم هدف قابلیت اعمل بر همه objective ها را دارند، برخی دیگر بسته به objective متفاوت خواهند بود. Objective های نتایج مختلف سلامت مبتنی بر حوزه های داده های مختلف وستند و در طول زمان روندهای مختلفی را نشان می دهند، و همچنین الگوهای مختلفی از نابرابریها و اهمیت مختلفی در اندازه های مختلف جامعه. علاوه بر این objective هایی که برای برنامه های جامع و وسیع در سطح کل جمعیت تنظیم می شوند نیاز به استراتژی تنظیم هدفی متفاوت از برنامه هایی که در سح فردی یا سطوحی از افراد کار می کنند دارند. برنامه ریزان سلامت باید در قدرت تشخیص این موضوع را نیز داشته باشند که تنظیم اهداف یک فرایند تعاملی است و در طول انجام برنامه بال و پر خواهد گرفت.                                         جداول جدول 7-3 مثالهایی از مشکلات بهداشتی شهر، اهداف و نتایج بهداشتی آن. مشکل بهداشتی نشانگری مشکل بهداشتی Health outcome Health goal Impact واکسیناسیون میزان پوشش واکسیناسیون افراد به تفکیک سن ایمن سازی در برابر بیماریهای قابل پیشگیری کاهش بستری در بیمارستان در اثر بیماری های قابل پیشگیر ی با واکسیناسیون وجود نقص لوله عصبی میزان نقص لوله عصبی و ناهنجاریهای مادرزادی از بین بردن نقص لوله عصبی کاهش میزان ناهنجاریهای مادرزادی تشخیص بارداری میزان بارداری به تفکیک گروههای سنی تشخیص بارداری کاهش سوء استفاده از کودکان بر اثر بارداری های ناخواسته پذیرش بیمارستان به دلیل زخمهای حاصل از تیراندازی میزان بستری ها در بیمارستانهای محلی بر اثر برخورد گلوله، گزارشات پلیس میزان مرگ و میر بزرگسالان در اثر برخوورد گلوله کاهش مرگ و میر بزرگسالان بر اثر زخمهای حاصل از برخورد گلوله تشخیص دیابت نوع 2 میزان شیوع و بروز دیابت نوع 2 میزان قطع عضو و از دست دادن بینایی بر اثر دیابت نوع 2 کاهش مرگ و میر بر اثر بیماریهای مزمن   جدول 7-4 اهداف اثر برای مداخله، اثر و تئوری نتیجه، با استفاده از مثالهایی از نقایص مادرزادی.   اهداف مداخله در تئوری مداخله اهداف پیامد در تئوری علی اهداف اثر در تئوری اثر قالب هدف: مبتنی بر زمان، چه نسبتی از گیرندگان مداخله چه میزان از برنامه تاثیر خواهند گرفت و کدام فاکتور علی به مشکل بهداشتی ربط  خواهد داشت مبتنی بر زمان، چه نسبتی از گیرندگان مداخله به چه میزان از مداخله تاثیر فوری گرفتند. مبتنی بر زمان، تاثیرات طولانی مدت و وسیعتر در جمعیت هدف. مثال: زنان تحت پوشش برنامه به میزان {...%} در معرض خطر کمتری در مواجهه با عوامل محیطی مخرب ژنتیکی قرار بگیرند. زنان باردار تحت پوشش مطالعه  مطابق پیشنهاد ADA میزان دریافت فولیک اسید خوراکی را افزایش دهند. زنان مورد مطالعه کودکانی سالم ( بدون نقص لوله عصبی) به دنیا خواهند آورد. میزان  نقص لوله عصبی در میان ساکنین شهر.       جدول 7-5 اهداف اثر برای مداخله، اثر و تئوری نتیجه، با استفاده از مثالهایی از بارداری در بزرگسالان.   اهداف مداخله در تئوری مداخله اهداف پیامد در تئوری علی اهداف اثر در تئوری اثر قالب هدف: مبتنی بر زمان، چه نسبتی از گیرندگان مداخله چه میزان از برنامه تاثیر خواهند گرفت و کدام فاکتور علی به مشکل بهداشتی ربط  خواهد داشت مبتنی بر زمان، چه نسبتی از گیرندگان مداخله به چه میزان از مداخله تاثیر فوری گرفتند. مبتنی بر زمان، تاثیرات طولانی مدت و وسیعتر در جمعیت هدف. مثال: تاس سال 2009،، 100% بزرگسالان شرکت کننده در برنامه باید بتوانند بدرستی توصیف نمایند که رابطه جنسی ایمن چیست. تا سال 2010 ، 95% بزرگسالانی که فعالیت جنسی دارند ( در جمعیت هدف ) باید در عمل رابطه جنسی ایمن داشته باشند. ( استفاده از کاندوم ) تا سال 2012، میزان شیوع سوء استفاده از کودکان باید به میزان 8 در 1000 نفر در جمعیت هدف تقلیل یابد.       جدول 7-6 گزینه تصمیم گیری بر اساس مقدار حال حاضر شاخص ، روند جمعیتی شاخص های بهداشتی، و مقادیر هدف بلند مدت و یا استاندارد.     روند جمعیتی شاخصهای بهداشتی مقدار کنونی شاخصهای بهداشتی در گروه مورد مطالعه پایینتر از اهداف بلند مدت و استانداردها در حد اهداف بلند مدت و استانداردها بهتر از اهداف بلند مت و استانداردها     بهبود اهداف را به یک سطح بالاتر تنظیم کنید. به روند بهبود برای رسیدن به اهداف بلند مدت سرعت ببخشید. اهداف را در جهت پیشی گرفتن از اهداف بلند مدت تنظیم نمایید، روند بهبود ادامه یابد. هدف را در جهت حفظ وضعیت موجود طراحی کنید،     بدون تغییر اهداف را کمی در سطح بالاتر قرار دهید. روند بهبود را شروع کنید. اهداف را در جهت پیشی گرفتن از اهداف بلند مدت تنظیم نمایید، روند بهبود را شروع کنید هدف را کمی در سطحی بالاتر قرار دهید. بهتر از اهداف بلند مدت، اما در انتظار مشاهده روند بهبود بمانید.     رو به وخامت اهداف را در سطح قبل نگاه دارید یا حتی کمی سح آن را پایینتر بیاورید. جلوی روند بدتر شدن اوضاع را بگیرید یا از سرعت این روند بکاهید. اهداف را در سطح قبل نگاه دارید. جلوی بدتر شدن اوضاع را بگیرید. اهداف را در سطح قبل نگاه دارید. جلوی بدتر شدن اوضاع را بگیرید.     جدول 7-7 چهارچوب برای تعیین اهداف: رابطه متقابل  در دسترس بودن منابع و سازگاری اطلاعات.   یک یا تعداد اندکی منبع منابع متعدد وجود اطلاعات در منابع نیاز هست که کیفیت اطلاعات منابع را در نظر بگیرید. آیا معتبر هستند؟ می توان از هر یک از منابع داده ها استفاده نمود. عدم وجود منابع در منابع در صورتی که یکی از منابع بطور قابل ملاحظه ای متفاوت از متون است، نیاز به تغییر اهداف و یا بررسی داده ها است. نقاط قوت و ضعف هر منبع در ارایهداده ها در هر منبع را مورد بررسی قرار دهید. در مورد مناسبترین منبع برای برنامه و اهداف تصمیم بگیرید.               (235) گزینه 3 جهت انتخاب درصد کاهش یا افزایش مطلوب در مورد مسالۀ بهداشتی می باشد. این گزینه مستقیم ترین رویکرد بوده و می تواند به سادگی توسط ذینفعان برنامه درک گردد. این گزینه می تواند در برنامه های سلامتی کلیۀ سطوح هرم بهداشت عمومی و نیزکلیۀ حیطه های سلامتی مورد استفاده قرار گیرد. درصد تغییر می تواند بر اساس اطلاعات کسب شده از متون منتشر شده، انتخاب گردد و یا انتخاب درصد تغییر می تواند منحصرا یک حدس امیدوارانه باشد. فرمول مورد استفاده جهت تعیین ارزش هدف در این گزینه به صورت زیر می باشد: Target value= (درصد تغییر مطلوب× ارزش فعلی) ± ارزش فعلی اگر روند داده ها برای پیامد سلامتی مد نظر، موجود باشد؛ این درصد افزایش و یا کاهش می تواند بر اساس تجربیات گذشته یا حال مورد پالایش قرار بگیرند. این درصد تغییر می تواند به گونه ای انتخاب گردد که منعکس کنندۀ ادامۀ روند مشاهده شده  در مورد مسالۀ سلامتی و یا تغییر در روند مذکور باشد ( مثال: تسریع روند پیشرفت و یا کاهش و حذف روند بر اساس پیامد بهداشتی مد نظر). در مثال میزان تولد نوجوانان، روند داده ها، حاکی از میانگین کاهش 2 درصدی در سال می باشد. با استفاده از این درصد در فرمول فوق، ارزش هدف برای میزان تولد در هزار نوجوان دختر 8/36  به دست می آید ( جدول 3-7). اگر طراحان برنامه به این نتیجه برسند که کاهش 4 درصدی مناسبتر است (فرض بر تسریع روند پیشرفت برنامه)؛ در اینصورت ارزش هدف برای میزان تولد در هزار نوجوان دختر 1/36 خواهد بود. بعد از این، ارزش هدف منتخب برای این محاسبه، به عنوان ارزش "چه مقدار" در اهداف برنامه مد نظر قرار خواهد گرفت. همانگونه که این تمرین آشکار ساخت؛ اگر چه  دسترسی به یک کاهش 4 درصدی در تولدهای نوجوانان احتمالا نیاز به منابع برنامه ای قابل توجهی دارد؛ اما کاهش در میزان تولد نوجوانان به سختی قابل توجه می باشد. ممکن است تکرار محاسبۀ ارزش هدف با درصد تغییرات متفاوت، در جهت شناسایی عوامل مورد نیاز جهت اصلاح طراحی سازمانی و طرح بهره برداری خدمات برای دستیابی به این تغییرات، مفید باشد.  گزینۀ 4 وقتی استفاده می شود که برنامه در حال اجرا بوده، پروژه ها ی برنامه چند ساله بوده و یا انتظار می رود که برنامه دارای اثرات طولانی مدت باشد. برای چنین برنامه هایی، بخش" تا چه زمانی" هدف، احتمالا چندین سال آینده خواهد بود. در چنین مواردی لازم است که ارزش های هدف سالیانه داشته باشیم که در مجموع این ارزش ها به ارزش هدف مطلوب و نهایی می رسند. در این گزینه اساسا، مقدار نهایی تغییر در سراسر دورۀ زمانی برنامه پراکنده می باشد. به این دلیل ارزش های هدف برای هر سال، از مدت زمان پیش بینی شدۀ برنامه و ارزش های فعلی یا آغازین برنامه متاثر خواهند بود. گزینۀ 4 می تواند برای برنامه هایی در تمامی سطوح هرم بهداشت عمومی مورد استفاده قرار بگیرد ولی این گزینه تنها برای اهداف اختصاصی مرتبط با هدف نهایی طولانی مدت مناسب می باشد. برای استفاده از گزینۀ 4، تصمیم اولیۀ طرحان برنامه های ارتقاء سلامت، انتخاب یک معیار یا استاندارد موجود می باشد مثل هدف مردم سالم که ارزش هدف مطلوب برای مشکل بهداشتی را که در مدت طولانی قابل کسب باشد؛ شناسایی می کند. برای محاسبۀ ارزش هدف سالیانه، در ابتدا تخمین مقدار تغییر سالیانۀ مورد نیاز جهت نزدیک شدن به هدف درازمدت، لازم می باشد. سپس این درصد تغییر سالیانه جهت دستیابی به ارزش هدف برای هر سال،  مشابه با آنچه که در گزینۀ 3 انجام شد؛ در محاسبات استفاده می شود. مجموعه فرمول های زیر بطور متوالی جهت محاسبۀ گزینه 4 مورد استفاده قرار می گیرند: درصد تغییر سالیانه= [ ( هدف بلند مدت-ارزش فعلی) / ارزش فعلی] / تعداد سالها ارزش هدف سال بعد= ( درصد تغییر مطلوب سالیانه×ارزش فعلی) ± ارزش فعلی ارزش هدف سال بعدتر= (درصد تغییر مطلوب سالیانه×ارزش سال گذشته)± ارزش سال گذشته همانگونه که در جدول 3-7 دیده می شود؛ یک کاهش 4 درصدی بطور سالیانه، باعث می شود که در پایان 5 سال برنامه، میزان تولد نوجوانان به 6/30 در هزار نوجوان زن( کاهش کلی 7 تولد در هزار) برسد. این کاهش نمایانگر یک کاهش 6/18 درصدی در نرخ تولد در میان نوجوانان می باشد. در این مثال، میزان تولد 30 تولد در هر هزار زن، هدف دراز مدت برنامه بود. بنابراین با توجه به روش توصیف شده در اینجا، ارزش هدف نهایی کاملا رعایت نشده است؛ زیرا میزان پیشرفت در سطح 4 درصد سالیانه حفظ شده است. برای رسیدن به هدف نهایی، میزان پیشرفت بایستی هر سال مقدار مختصری افزایش یابد. یک سوال برای بحث در میان تیم برنامه ریزی به هر حال این می باشد که آیا یک کاهش 4 درصدی در هر سال برای 5 سال برنامه امکانپذیر می باشد و آیا کاهش 6/18 درصد در طی 5 سال برای آژانس های تامین بودجه و سایر ذینفعان برنامه، قابل پذیرش می باشد. طراحان برنامه همچنین باید در نظر بیگرند که آیا این تغییر می تواند با استفاده از روشهای مرسوم مورد استفاده در ارزشیابی اثر، شناسایی شود. گزینه 5-10 مرتبط با برنامه های مبتنی بر جمعیت و چند مکانه می باشند و از آنها زمانیکه داده ها بصورت طبقه بندی هستند ( به وسیله مناطق جغرافیایی یا سایر مشخصات مثل سن، نژاد، قومیت یا نژاد یا درآمد)  استفاده می شود. مثال حاملگی نوجوانان یک برنامۀ مبتنی بر جمعیت است که از داده های همۀ دبیرستان های بخش Bowe County و نیز داده هایی در زمینۀ اینکه ایا درآمد خانوادگی نوجوانان بالاتر یا پائین تر از سطح فقر است؛ استفاده نموده است. زمانیکه برای مکان هدف از طبقه بندی استفاده می شود؛ طراحان برنامه اغلب فرض می کنند که برخی مکانها احتمالا  قبلا به سطح خیلی مطلوبی دست یافته اند و بنابراین انتظار نمی رود که وقتیکه برنامه اجرا شد؛ بطور چشمگیری بهبود یابند.یک نتیجۀ فرعی این است که برخی مکان ها به احتمال زیاد به شدت دور از هرگونه هدفی که احتمالا تنظیم می شود؛ خواهند بود و این به این معنی است که آنها باید برای دستیابی به هر گونه هدف منطقی، بهبود اساسی یابند. دامنه ای که یک مکان قبلا احتمالا در سطح ایده آل بوده است نیاز به توجه از جانب تیم برنامه ریزی دارد و باید در عبارات منطقی و تصمیمات بعدی در مورد انتخاب ارزش های هدف منعکس گردد. گزینۀ 5 ارزش هدف را به صورت میانگین میزان ها در سراسر مکانها و گزینۀ 6 ارزش هدف را به صورت میانۀ  میزان های سراسر مکان ها تنظیم می نماید. گزینۀ 5 و 6 ارزش های هدف بسیار مشابهی را ارائه می دهند خصوصا اگر میزان های پیامد بهداشتی در سراسر مکان ها به صورت نرمال توزیع شده باشند. بر عکس اگر توزیع نرمال وجود نداشته باشد؛ احتمالا آنها ارزش های یکسانی نخواهند بود. در مثال میزان تولد نوجوانان، دامنۀ میزانهای تولد شهر از 3/11 به ازای هر هزار نوجوان زن تا 4/62 به ازای هزار نفر می باشد که میانگین میزان های تمام دبیرستان ها 8/33 و میانۀ آن 31 می باشد. اشکال این دو گزینه این می باشد که در این دو گزینه، اندازه های متفاوت جمعیت هدف در هر گروه مد نظر قرار نمی گیرد. بنابراین اگر این مکان ها میزان های تولد بسیار متفاوت و اندازه های جمعیت متفاوت داشته باشند و ضمنا اگر داده های آنها بطور  نرمال توزیع نشده باشند؛ در اینصورت گزینۀ 5 و 6 احتمالا رویکردهای بهینه و مطلوبی نمی باشند. گزینۀ 7 و 8 اندازۀ جمعیت را در مکان مورد هدف برنامه در نظر می گیرند. میزان کلی 6/37 تولد در هزار نوجوان زن برای مجموعۀ همۀ مدارس، میانگین کل جمعیت می باشد. با این وجود چون آن، داده های همۀ مدارس را با یکدیگر ترکیب مینماید؛ بنابراین اطلاعات مدرسه به مدرسه را پیچیده می نماید. در مقابل گزینۀ 7 و 8 همچنین به جای استفاده از همۀ مدارس، ارزش های هدف کلی را در هر گزینه با استفاده از نسبتی از جمعیت که دارای بهترین پیامد ها می باشند؛ محاسبه می کنند. این دو گزینه بر اساس این ایده استوارند که میزان کسب شده به وسیلۀ یک نسبت خاص از جمعیت هدف، بایستی به وسیلۀ کل جمعیت هدف قابل دسترسی باشد. بنابراین ارزش هدف بایستی بر اساس آن میزان موجود قرار داده شود. گزینۀ 7 و 8 از روش معروف به روش "pared means method" استفاده می نمایند. این رویکرد، این ایده را که ارزش هدف بایستی کل جمعیت هدف را حرکت دهد به سمت ارزشی که قبلا به وسیلۀ بخشی از جمعیت هدف کسب شده است؛ تقویت می کند. به عبارت دیگر برای گزینۀ 7 و 8 ارزش هدف برای هدف اختصاصی میزان تولد نوجوانان در مدارس، ارتقاء آن تا حدی است که با میزان تولدی که قبلا به وسیلۀ مدارس دربردارندۀ 75-50 درصد جمعیت کسب شده، منطبق گردد. تفاوت میان گزینۀ 7 و 8 در نسبت جمعیت هدفی که برای محاسبۀ ارزش هدف به کار می رود؛ می باشد. گزینۀ 7 برا ساس 50 درصد جمعیت هدف می باشد درحالیکه گزینۀ 8 بر اساس 75 درصد جمعیت هدف قرار دارد. روش "pared means method" می تواند با هر نسبتی از جمعیت مورد استفاده قرار بگیرد. انتخاب نسبت بالاتر منجر به دستیابی آسانتر به هدف شده و بالعکس انتخاب نسبت پائین تر منجر به دستیابی سختتر به هدف می شود. انتخاب 50 درصد این معنی را می دهد که نیمی از جمعیت هدف قبلا به هدف دست یافته اند ولی نیمی دیگر بایستی ارتقاء یابند. انتخاب 75 درصد رویکردی محافظه کارانه تر می باشد زیرا پیشرفت و بهبودی تنها بایستی در 25 درصد جمعیت روی دهد. برای محاسبۀ ارزش هدف بر طبق گزینۀ 7 طراحان برنامه لازم است که 50 درصد نوجوانان را در ده  مدرسه ای که دارای پائین ترین میزان نرخ تولد هستند؛ یکی نمایند. آنها سپس میزان تولد کلی را برای این زیر مجموعه از مدارس محاسبه خواهند کرد. در این مثال محاسبه بایستی شامل 6 مدرسه از 10 مدرسه شود برای اینکه اینها شامل 50 درصد جمعیت نوجوانان دختر می شوند. محاسبه به صورت زیر رخ می دهد: ارزش هدف= تعداد با پیامدهای بهداشتی در بالای 50 درصد/ تعداد در جمعیت هدف در بالای 50 درصد استفاده از این داده ها برای محاسبه ارزش هدف، ارزش هدفی معادل 26 در هزار تولد نوجوانان ارائه می دهد که دارای 9/30 درصد کاهش در میزان فعلی یعنی 6/37 می باشد. اگر بخش هایی که 75 درصد نوجوانان را دارند در محاسبه مورد استفاده قرار بگیرند؛ در آنصورت ارزش هدف 9/29 می باشد که معادل 5/20 درصد تغییر است. گزینۀ 9 و 10 مثال هایی از رویکردهایی می باشند که از داده های طبقه بندی شده استفاده می کنند( جدول 5-7). اگر داده ها برای وضعیت سلامتی یا میزان های گروه های درون جمعیت هدف در دسترس باشند، آنوقت ممکن است از آن میزان ها برای محاسبۀ ارزش های هدف برای آن گروهها استفاده شود. گزینۀ 9 به واقع توسعۀ روش "pared means method" استفاده شده در گزینه های 7 و 8 می باشد که بهترین میزان دو گروه را بعنوان ارزش هدف استفاده می کند.  در مقابل گزینۀ 10 با دو هدف جداگانه، بر اساس دو طبقه از طریق انتخاب درصد متفاوت افزایش یا کاهش برای هر یک، آغاز می شود. درصدهای متفاوت انتخاب شده بایستی منعکس کنندۀ تلاش برنامه ریزی شدۀ شدید تر برای گروهی که دارای بیشترین نیاز برای اصلاح است؛ باشد. بدین ترتیب اهداف اختصاصی هر طبقه محاسبه می شوند ولی اینها بعدا می توانند؛ در یک ارزش هدف برای کل جمعیت به وسیلۀ محاسبۀ یک میانگین با توجه به اندازۀ جمعیت در هر گروه، ترکیب شوند. فرمول محاسبۀ این گزینه به صورت زیر است: ارزش هدف گروه1= ( درصد تغییر مطلوب×ارزش فعلی)± ارزش فعلی ارزش هدف گروه2= ( درصد تغییر مطلوب×ارزش فعلی)± ارزش فعلی ارزش کلی= (درصد جمعیت در گروه 1×ارزش هدف گروه 1)+ (درصد جمعیت در گروه 2×ارزش هدف گروه 2) به طور خلاصه، تنوعی از تکنیک ها می توانند برای محاسبۀ ارزش هدف مورد استفاده در اهداف تاثیر، بکار گرفته شوند. هر تکنیک محاسبه، ارزش هدف متفاوتی را ارائه می دهد( جدول 9-7). در مثال اینجا، دامنۀ ارزش هدف بالقوه برای میزان تولد های نوجوانان از کمترین میزان 26 در هزار تولد است که با استفاده از گزینۀ 7 ایجاد شده است تا بالاترین میزان که 6/37 می باشد که از طریق گزینۀ 1 به دست آمده است. این محدوده ارزش های هدف ممکن و معقول، بر اهمیت داشتن یک چارچوب تصمیم گیری برای تنظیم اهداف شامل توسعۀ جملات منطقی صریح، تعریف واقع بینانۀ عوامل شکل دهندۀ موفقیت یا اثربخشی برنامه تاکید می کنند. اینکه در نهایت کدام ارزش هدف انتخاب شود بستگی به تئوری برنامه، در دسترس بودن منابع و قدرت مداخله دارد. اگرچه گزینه های 2 و 10-5 به بهترین شکل مناسب برای برنامه های مبتنی بر جمعیت هستند؛ آنها می توانند؛ به برنامه های بسیار بزرگ در سطوح خدمات مستقیم و خدمات قادر ساز هرم بهداشت عمومی، تطبیق داده شوند. برای استفاده از این گزینه ها بایستی داده های کافی برای هر مکان در دسترس باشند و مکان های مناسب باید تعداد معقولی از گروهها را داشته باشند. گزینۀ 3و 4 مستقیم و صریح می باشند و می توانند برای هر برنامه ای استفاده شوند.                                 جدول شمارۀ 8-7: خلاصۀ موارد استفاده  درهر گزینه گزینه توصیف گزینه نوع برنامه برای حالت ایده آل مزایای گزینه معایب گزینه 3 درصد تغییر در مسالۀ بهداشتی بر اساس روند فعلی، متون گذشته یا حدس امیدوارانه برنامۀ پایدار،  جمعیت هدف پایدار بسیار سر راست و آسان برای درک، توانایی در نظر گرفتن روند داده های در دسترس   نیاز به دانستن روند 4 استفاده از معیارها و یا استانداردهای موجود برای ارزش های هدف پروژه برای چندین سال برنامه بایستی نمایانگر پیشرفت باشد برنامه های مقایسه ای را می توان قیاس نمود نیاز به وجود اهداف یا استانداردهای طولانی مدت، نیاز به برنامه طولانی مدت 5 میزان میانگین در سراسر مناطق جغرافیایی مبتنی بر جمعیت درک راحت نیاز به داشتن داده برای هر منطقه 6 میزان میانه در سراسر مناطق جغرافیایی مبتنی بر جمعیت درک راحت نیاز به داشتن داده برای هر منطقه 7 میزان کلی برای 50 درصد بهترین در سراسر مناطق جغرافیایی مبتنی بر جمعیت یا چند مکانه در نظر گرفتن بهترین و بدترین ارزش ها در جمعیت هدف، حرکت کل جمعیت به سمت یک ارزش قابل دسترسی نیاز به داشتن داده برای هر منطقه، احتمالا مشکلتر برای درک، غفلت از اندازه نمونه 8 میزان کلی برای 75 درصد بهترین در سراسر مناطق جغرافیایی مبتنی بر جمعیت یا چند مکانه در نظر گرفتن بهترین و بدترین ارزش ها در جمعیت هدف، حرکت کل جمعیت به سمت یک ارزش قابل دسترسی نیاز به داشتن داده برای هر منطقه، احتمالا مشکلتر برای درک 9 میزان برای بهترین طبقه با استفاده از گروه بندی جمعیت شناختی-اجتماعی مبتنی بر جمعیت یا مخاطب هدف متنوع با شواهد نابرابری ها در نظر گرفتن بهترین و بدترین ارزش ها در جمعیت هدف، حرکت کل جمعیت به سمت یک ارزش قابل دسترسی نیاز به داشتن داده برای هر منطقه، احتمالا مشکلتر برای درک 10 میزان کلی بر اساس اهداف متفاوت برای هر طبقه مبتنی بر جمعیت یا مخاطب هدف متنوع با شواهد نابرابری ها برنامه بایستی نمایانگر پیشرفت باشد، مداخله برنامه ای شدیدتر هدفمند به سوی گروه دارای بیشترین نیاز به پیشرفت نیاز به داشتن داده برای هر منطقه، احتمالا مشکلتر برای درک   جدول شماره 9-7: دامنۀ ارزش های هدف مشتق از گزینه های 10-1 بر اساس داده های جداول 3-7 تا 5-7 گزینه توصیف ارزش های هدف به دست آمده 1 مفروض، بدون تغییر، میزان کلی 6/37 2 نتیجۀ آزمون آماری 5/33 3 درصد تغییر در مساله بهداشتی بر اساس روند داده ها 8/36 4 استفاده از استاندارد یا معیار برای ارزش های هدف پروژه برای چندین سال، هدف اولین سال 1/36 5 میانگین میزان ها در سراسر مکانها 8/33 6 میانه میزان ها در سراسر مکانها 31 7 میزان کلی برای 50 درصد بهترین 26 8 میزان کلی برای 75درصد بهترین 9/29 9 میزان برای طبقۀ بهترین( مثلا نوجوانان بدون زندگی در فقر) 8/33 10 میزان کلی بر اساس میزان های اختصاصی طبقه ای 36         Health program planning and evaluation: a practical and systematic approach for community health.   vocabulary affected  be تحت تاثیر قرار بگیرند affected  be تحت تاثیر قرار بگیرند articulated شمرده‌ سخن‌ گفتن‌، مفصل‌ دار كردن‌، ماهر در صحبت‌،بندبند assess ارزيابى کردن ،ماليات بستن به ،تشخيص دادن ،تعيين کردن ،ماليات بستن بر،خراج گذاردن بر،جريمه کردن ،ارزيابى ،تقويم کردن، سنجيدن، تعيين كردن ، شناسايي كردن Cautionary اخطاراميز،احتياطى Characteristics ويژگيها،خصوصيات ،مشخصات complementary تکميلى ،متمم ،مکمل ،تکميل کننده يکديگر،متممى conclude بستن ،بپايان رساندن ،نتيجه گرفتن ،استنتاج کردن ،منعقد کردن Consist of شامل Consistent manner شیوه ای سازگار constituentماده متشکله ،جزء متشکله ،سازه ،جزء ترکيب کننده ،سازا،جزء اصلى ،انتخاب کننده ،موکل ،سازنده constituteتشكيل‌ دادن‌، تاسيس‌ كردن‌، تركيب‌ كردن‌ constitutionساختمان و وضع طبيعي ، تشکيل ، تاسيس ، مشروطيت ، قانون اساسي ، نظام نامه ، مزاج ، بنيه context سابقه ،زمينه ،مفاد،مفهوم ،متن   Crucial وخيم ،بسيار سخت ،قاطع، بحراني ، قطعي ، سخت ، بسيار مهم بحراني ، قطعي ، سخت ، بسيار مهم dividendsسودسهام ، سود ، مقسوم ، سود سهام enrolled ثبت نام establish برقرار کردن ،تاسيس کردن ،دايرکردن ،بنانهادن ،برپاکردن ،ساختن ،برقرارکردن ،تصديق کردن ،تصفيه کردن ،کسى رابه مقامى گماردن ،شهرت يامقامى کسب کردن Explicit   صریح و روشن  explore سياحت کردن ،اکتشاف کردن ،کاوش کردن fiscal مربوط به مالى يا ماليه ،مالى ،مالياتى ،محاسباتى foci Funding bodies     نهادهای کمک های مالی Funding bodies پيشگويي مالي Fundوجوه‌، سرمايه‌، تنخواه‌، ذخيره‌ وجوه‌ احتياطي‌، صندوق‌،سرمايه‌ ثابت‌ يا هميشگي‌، پشتوانه‌، تهيه‌ وجه‌ كردن‌،سرمايه‌ گذاري‌ كردن‌ guideposts راهنمایانی interpretations تفسیر Must cope with tight schedules باید برای مقابله با برنامه های تنگ Performance کارایی prefered levelسطح ترجیح Prescriptively تجویزی projected پیش بینی qualification تعديل ،شايستگى ،مهارت فنى ،کسب مهارت ،صفت ،شرط،قيد،وضعيت ،شرايط،صلاحيت ،توصيف Quantifiable قابل سنجش یا تعیین schedules فرانما ، جدول ، صورت ، فهرست ، برنامه ، در برنامه گذاردن ، صورت يا فهرستي ضميمه کردن ، برنامه ريزي کردن ، برنامه زماني ، زمان بندي کردن stated توضيح‌ دادن‌، جزء‌ به‌ جزء‌ شرح‌ دادن‌، اظهار داشتن‌،اظهاركردن‌، تعيين‌ كردن‌، حال‌، ، چگونگي‌، كيفيت‌، دولت‌، استان‌، ملت‌، جمهوري‌، كشور، ايالت‌، كشوري‌، دولتي‌،حالت‌ struggleنبرد،تلاش کردن ،مبارزه کردن ،ستيز،کشاکش ،تقلا کردن ،کوشش کردن ،دست وپا کردن ،منازعه ،کشمکش ،تنازع target valueارزش هدف Tight schedules Tight سفت ،محکم ،تنگ)tang( ،کيپ ،مانع دخول هوا يا اب يا چيز ديگر،خسيس ،کساد، تنگنا vestedجليقه‌، زيرپوش‌ كشباف‌، لباس‌، واگذاركردن‌، اعطا كردن‌،محول‌ كردن‌، ملبس‌ شدن‌،واگذار شده whereasاز انجاييكه‌، بادر نظر گرفتن‌ اينكه‌، نظر به‌ اينكه‌،چون‌، در حاليكه‌، درحقيقت‌ Within در داخل ،در توى ،در حدود،مطابق ،باندازه ،در ظرف ،در مدت ،در حصار yield بار،قيمت بازار،بازده انفجار،قدرت انفجار گلوله تسليم شدن ،پس دادن ،بازدهى ،ثمر دادن ،واگذارکردن ،ارزانى داشتن ،بازده ،محصول ،حاصل ،تسليم کردن يا شدن، رها کردن، ثمر دادن‌، واگذاركردن‌، ارزاني‌ داشتن‌، محصول دادن ، باور کردن ، تعيين کننده    


v\:* {behavior:url(#default#VML);} o\:* {behavior:url(#default#VML);} w\:* {behavior:url(#default#VML);} .shape {behavior:url(#default#VML);}

Normal 0 false false false false EN-US X-NONE AR-SA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin-top:0in; mso-para-margin-right:0in; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0in; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin;}

اهداف برنامه و هدفگذاری

هدف کلی (Goals) اصطلاحی است که به طور گسترده در برنامه ریزی و ارشیابی برنامه ها استفاده می شود. هدف کلی یک حالت کلی و وسیع است که دربرگیرنده شرایطی است که منجر به بدست آمدن یک تاثیر (پیامد) می شود. در حالی که هدف جزئی، بیان  اختصاصی در مورد پیامدی که بدست خواهد آمد و نحوه اندازه گیری آن می باشد. دانستن تفاوت بین اهداف کلی و جزئی یک فاکتور مهم در تفکیک مفهومی بین پیامدهای کوتاه مدت و بلند برنامه می باشد.

هدف کلی و جزئی منتسب به آن از مدل منطقی و تئوری برنامه سرچشمه می گیرد. درگیر نمودن ذی نفعان و کارکنان برنامه در ایجاد اهداف کلی و جزئی برنامه می تواند در کسب حمایت آنان، ایجاد ایده های مناسب و رسیدن به یک جمع بندی نهایی در خصوص اینکه برنامه در آینده چگونه اجرا و ادامه یابد سودمند می باشد. با این حال فرایند رسیدن به اجماع و اتفاق نظر در خصوص اهداف جزئی چالش انگیز می باشد اگر ذی نفعان برنامه علاقمندی های گسترده در خصوص دستیابی به پیامدهای بهداشتی مورد نظر باشند. بعلاوه برنامه ریزان باید بر دشواریهای برنامه ریزی نحوه آماده سازی طرح برنامه، و چالشهای احتمالی در درگیر نمودن به موقع ذی نفعان غلبه نمایند. تلاشهای فداکارانه برای تعیین اهداف کلی و جزئی و در نهایت تعیین استانداردهای ارزشیابی به منظور ارزیابی موفقیت برنامه باید انجام گیرد.

هدف کلی (Goals

هدف کلی اغلب بیان کلی از پیامد بهداشتی یا وضعیت سلامتی مخاطبین مورد نظر برنامه می باشد و معمولا بصورت بلن مدت تعریف می شود، مثلا 5 سال. هدف کلی اغلب با روشهای کمی قابل اندازه گیری نمی باشد. اما در عوض برای ارزیابی و پیش بینی اهداف و پیامدهای برنامه بعنوان مرجع کاربرد دارد. اغلب برنامه دارای یک هدف کلی می باشند اما با این وجود برنامه های وسیع با ابعاد مختلف می توانند بیش از یک هدف کلی داشته باشند.

یک هدف کلی خوب در طراحی یک برنامه استراتژیک در تمام سطوح ملی ، منطقه ای و محلی کمک کننده می باشد. اینکه تا چه حد هدف کلی با برنامه استراتژیک و یا برنامه سازمانی منطبق می باشد بر اولویت بندی برنامه و جلب حمایت  و تایید برنامه تاثیر گذار می باشد. در برنامه های بهداشتی که توسط واحدها و آژانسهای محلی ایجاد می گردند اندازه برنامه می تواند در تقویت بین برنامه ها و برنامه های مکمل نقش اساسی داشته باشند.

فریدمن و راتمن یاداوری می کنند که استفاده از اهداف کلی در ارزشیابی منجر به ایجاد تناقض می گردند. هدف کلی به صورت ضمنی و یا به صراحت تجسم ارزش می باشند. تناقض زمانی افزایش می یابد که اهداف کلی به عنوان راهنمای یک ارزشیابی استفاده می شوند زیرا ارزشیابی خود حاوی همان ارزشهاست. البته این ذاتا چیز منفی نیست اما اینکه چه کسی در ایجاد و تصدیق برنامه درگیر است، بسیار مهم می باشد.

کانون اهداف (foci of objectives)

طراحی اهداف جزئی با شفافیت مفهومی در خصوص اینکه هدف طراحی شده مربوط به تئوری فرایند است یا تئوری برنامه مرتبط است. در حقیقت تفاوت بین اهداف تئوری فرایند و تئوری اثر را در ابتدا مشخص نمود. سپس در مرحله بعدی شناسایی و انتخاب نشانگرهای مناسب برای اهداف صورت می گیرد. این بخش با مروری بر ویژگیها و خصوصیات اهداف کلی و جزئی انجام می گیرد. فرمت مناسب برای طراحی اهداف جزئی مناسب باید این موارد را در بر بگیرد: زمان دستیابی، فرد کسب کننده ( چه کسی)، چه چیزی و به چه مقدار.

به عنوان مثال یکی از اهداف برنامه پیشگیری از حاملگی در دختران نوجوان کاهش میزان حاملگی در بین شرکت کنندگان در سال 2010 ، به میزان 20 درصد در مقایسه با دخترانی که در برنامه شرکت ننموده اند باشد. بخش " چه مقدار" قسمت قابل اندازه گیری  می باشد و باعث تفکیک اهداف کلی و جزئی می گردد. جمله " درصد حاملگی در نوجوانان دختر شرکت کننده در برنامه در سال 2010 کاهش خواهد یافت" یک هدف کلی است نه هدف جزئی. یک هدف کلی ممکن است اهداف جزئی متعددی داشته باشد که نشان دهنده این امر می باشد که دقیقا چه چیزی قرار است بدست آید. بنابراین میزان و ارزش مورد هدف بدین صورت بیان می گردد: درصد حاملگی در بین دخترانی که در برنامه شرکت کرده اند در سال 2010 ، 8 درصد خواهد بود. این 8 درصد کاهش را نشان می دهد و قابل اندازه گیری است.

لازم است چارچوب زمانی استفاده شده در اهداف جزئی برنامه کوتاه مدت بوده و در زمان انجام برنامه باشد. برای خدمات و مراقبتهای مستقیم و قادر کننده اهداف جزئی معمولا به صورت یک و دو ساله در نظر گرفته می شوند. این زمان در خدمات عمومی و غیر مستقیم برعکس بوده و در بازه های زمانی 5 و یا 10 ساله طراحی می گردد.

اهداف فرایندی (process theory)

تئوری فرایند جزئی از توری برنامه می باشد و چارچوبی را برای تعیین اهداف اختصاصی فرایند مشخص می نماید. به دلیل اینکه تئوری فرایند چگونگی طراحی و اجرای برنامه را توضیح می دهد لذا اهداف فرایندی جزئی بر فعالیتهای کارکنان برنامه در اجرای متمرکز می باشند. بنابراین فرمت نوشتن اهداف فرایندی بدین شورت می باشد: کارکنان در چه زمانی ، چه چیزی را و به چه میزان انجام دهند. اهداف فرایندی بیشتر بر فعالیتهای کارکنان برنامه تمرکز دارند تا میزان منافع و سودی که برنامه برای شرکت کنندگان خواهد داشت. برنامه سازمانی و برنامه استفاده از خدمات یک دیدگاهی را در خصوص اینکه چه چیزی باید در هر بخش، مخصوصا بخش "انجام چه چیزی" پوشش داده شود را فراهم نماید. بخش " چه اندازه" باید براساس تجربیات گذشته و توانایی کارکنان برنامه و مقدار کاری که در زمان بندی ارائه شده باید انجام شود، تعیین می گردد.

اهداف فرایندی جزئی بهتر اساس برای سنجش ظرفت زیرساختها بکار برده شود. اهداف جزئی ظرفیتی در برنامه ریزی سازمانی بسیار کاربرد دارند. بنابراین یک هدف فرایندی ( ظرفیتی) باید بدین صورت نوشته شود: "در طی 6 ماه، 100 درصد کارکنان برنامه در برنامه های آموزشی براسا مدلهای آموزش بهداشتی که در برنامه پیشگیری از حاملگی در نوجوان شرکت خواهند نمود".

شکل - استفاده از اجزای تئوری برنامه به عنوان پایه ای برای برای نوشتن اهداف جزئی